جنگ

ساخت وبلاگ

جنگ

جَنگ به درگیری سازمان‌یافته، مسلّحانه و غالباً طولانی‌مدتی گفته می‌شود که بین دولت‌ها، ملت‌ها یا گروه‌های دیگر انجام شده و با خشونت شدید، گسیختگی اجتماعی و تلفات جانی و مالی زیاد همراه است. از آن‌جا که جنگ یک درگیری مسلحانهٔ واقعی، ارادی و گسترده بین جوامع سیاسی است می‌توان آن را نوعی خشونت سیاسی تلقی کرد.هنگامی که جنگ (و دیگر گونه‌های خشونت) در جریان نباشند وضعیت صلح برقرار است.

 





در سال ۲۰۰۳ (۱۳۸۲) ریچارد ارت اسملی (برنده جایزه نوبل)، جنگ را به عنوان ششمین معضل (از میان ده معضل) که جوامع انسانی را تا پنجاه سال آینده تهدید می‌کنند معرفی کرد.در سال ۱۸۳۲ (۱۲۱۱) ژنرال کارل فون کلاوزویتس، فرمانده و نظریه‌پرداز نظامی پروسی در رساله‌ای به نام «پیرامون جنگ» چنین تعریفی از جنگ ارائه داد: «جنگ عملی مبتنی بر زور است تا دشمنان را مجبور به انجام خواسته‌مان کنیم.»

هرچند برخی از پژوهشگران، جنگ را غیرقابل اجتناب و جزء جدایی‌ناپذیر فرهنگ انسانی می‌دانند اما دیگران بر این باورند که جنگ تنها در شرایط اجتماعی فرهنگی یا زیست‌محیطی خاص گریزناپذیر است. برخی از پژوهشگران معتقدند که جنگ ربطی به نوع خاصی از نظام سیاسی یا اجتماعی ندارد بلکه همانطور که آقای جان کیگان در کتاب تاریخ جنگاوری آورده است، (جنگ مفهومی جهانی است که نوع و وسعتش توسط جامعه‌ای که هزینه‌هایش را می‌پردازد تعیین می‌شود.) در مقابل کسانی هم هستند که می‌گویند از آن جا که جوامعی وجود دارند که در آن‌ها جنگ وجود ندارد می‌توان روحیه انسان را به دور از جنگاوری دانست.

فناوری‌ها و پتانسیل‌های جنگ که با سرعت زیاد رشد می‌کنند را می‌توان به شکل یک زنجیره تاریخی فرض کرد. در ابتدای این زنجیره جنگ‌های قبیله‌ای دوران پارینه‌سنگی قرار دارد. در آن جنگ‌ها سلاح غالب سنگ و چماق بود و در نتیجه تلفات جانی کمی به دنبال داشت. در سوی دیگر این زنجیره جنگ اتمی قرار دارد؛ جنگی که می‌تواند انقراض نسل بشر را به همراه داشته باشد.





ریشه‌شناسی واژه
واژهٔ جنگ با همین کاربرد ریشه در زبان فارسی پهلوی دارد. زبان‌شناسان بر این باورند که این واژه از ریشهٔ هندواروپایی Ghengh «به معنای حرکت و پیشروی» گرفته شده است. همین ریشه در زبان‌های دیگر نیز نفوذ کرده و منجر به ایجاد واژه‌هایی چون gang (به معنی رفتن، سفر یا گروهی از افراد که با هم حرکت می‌کنند) در زبان آلمانی کهن شده‌است. در زبان انگلیسی هم واژه‌های gang و gangster از ریشهٔ آلمانی کهن وارد شده است.





تاریخچه

از آغاز پیدایش دولت‌ها در حدود ۵۰۰۰ سال پیش، فعالیت‌های نظامی در بیشتر جهان بشری به وقوع پیوسته است.ورود باروت و سرعت گرفتن روند توسعهٔ فناوری‌های نظامی باعث ایجاد جنگاوری نوین شد. کانوی هندرسون در کتاب خود می‌نویسد: «یک منبع مدعی است که بین سال‌های ۳۵۰۰ پیش از میلاد تا اواخر سده ۲۰ میلادی حدوداً ۱۴۵۰۰ جنگ رخ داده و ۳/۵ میلیارد نفر بر اثر آن‌ها جان خود را از دست داده‌اند و فقط ۳۰۰ سال از تاریخ بشر در صلح به سر رفته است.»

لارنس کیلی استاد دانشگاه ایلینوی در کتاب جنگ پیش از تمدن می‌نویسد در حدود ۹۰ تا ۹۵٪ جوامع شناخته‌شده در طول تاریخ درگیر جنگ‌های گاه‌و‌بیگاه بوده‌اند و بسیاری دیگر به صورت

کیلی به توضیح بسیاری از گونه‌های جنگ‌های بدوی از قبیل تک‌های کم‌حجم، حجیم و کشتارها می‌پردازد. تمام این گونه‌های جنگ توسط جوامع ابتدایی انجام می‌شدند. جنگ‌هایی که پیش از طلوع تمدن رخ می‌دادند بیشتر شامل تک‌های کم‌حجم و سریع بودند. استفاده از کشتار را می‌توان با ذکر یک نمونه از قبیلهٔ دوگریب که در شمال آمریکا حضور داشتند بیان داشت. قبیلهٔ دوگریب توانست در نهایت قبیلهٔ زردچاقو را با کشتن ۴ مرد، ۱۳ زن و ۱۷ کودک (معادل ۲۰ درصد جمعیت قبیله) نابود کند. این حمله ضربهٔ زیانباری بود که جبران آن برای قبیلهٔ زردچاقو غیر ممکن بود. کیلی در ادامه توضیح می‌دهد که تک‌های کم‌حجم به دلیل فقدان رهبری و نبود آموزش و تمرین، بدون سازماندهی صورت می‌گرفتند. این مسأله باعث می‌شد که تک‌ها، کوتاه، سریع و با تلفات کم انجام شوند. در عین حال ممکن بود همین تک‌ها خسارات زیادی بر درصدی از مردم وارد آورند. کمبود منابع هم باعث نقص استحکامات و سازه‌های دفاعی در جوامع ابتدایی پیش از پیدایش دولت‌ها می‌شد. حفاظتی که توسط پدافند ایجاد می‌شود قابل مقایسه با منابع باارزش و زحمتی که برای ساخت آن کشیده می‌شود نیست.

ویلیام روبین‌اشتاین می‌نویسد «بی‌رحمی تعمدانهٔ جوامع نانویسا، حتی آن‌ها که نسبتاً به شکل نوین سازماندهی شده بودند، زبانزد خاص و عام است... علم باستان‌شناسی باعث کشف مدارکی از کشتارهای دوران پیش‌تاریخی شده که هیچ قوم‌نگاری مشابه آن را ثبت نکرده است. نیمی از کسانی که اجسادشان در یک گورستان نوبیایی مربوط به ۱۲۰۰۰ سال پیش کشف شده به دلیل خشونت کشته شده‌اند.باستان‌شناسان در سایت کرو کریک (نهر کلاغ) ایالت داکوتای جنوبی آمریکا گور دسته‌جمعی را کشف کردند که در آن جسد ۵۰۰ مرد، زن و کودک به صورت سلاخی‌شده، مثله‌شده و بدون پوست سر پیدا شد. این افراد یک و نیم سده پیش از ورود کلمبوس (در حدود سال ۱۳۲۵ میلادی (۷۰۴ه‌خ)) به قاره آمریکا در حمله‌ای که به روستایشان انجام شد کشته شدند.
فقط در اروپای غربی از اواخر سده ۱۸ میلادی بیش از ۱۵۰ درگیری و حدود ۶۰۰ نبرد صورت گرفته است.

گزارش امنیت بشر سال ۲۰۰۵ نشان داد که پس از اتمام جنگ سرد در اوایل دهه ۱۹۹۰ کاهش چشم‌گیری در میزان و شدت درگیری‌های مسلحانه دیده می‌شود. با این حال مدرکی که در مطالعه‌ای به نام «صلح و درگیری» در سال ۲۰۰۸ توسط مرکز بین‌المللی مدیریت توسعه و درگیری بررسی شد نشان داد که این میزان ثابت مانده است.

پیشرفت‌های گستردهٔ اخیر در فناوری‌های مربوط به جنگ و در نتیجه افزایش قدرت نابودگری آن‌ها باعث گسترش نگرانی عمومی شده است. در نتیجه احتمال می‌رود وقوع جنگ جهانی سوم اتمی کم شود یا به طور کلی از بین برود. پس از فروکش کردن غبار هر دو جنگ جهانی تلاش‌های مردمی و هماهنگی شکل گرفت تا درک والاتری از عوامل پدیدآورندهٔ جنگ صورت بگیرد تا بتوان از وقوع آن جلوگیری کرد. این فعالیت‌ها خود را در شکل‌گیری جامعهٔ ملل نشان داد که بعدها جای خود را به سازمان ملل متحد داد.

پس از جنگ جهانی دوم بیشتر ملت‌ها به نشانهٔ دفاع از چنین مرامی به سازمان ملل متحد پیوستند. در طول همین دوران پس از جنگ بود که بسیاری از دولت‌های ملی با هدف بی‌اعتبار ساختن جنگ به عنوان یکی از وسایل قابل قبول و منطقی سیاست خارجی نام وزارتخانه‌های جنگ خود را به وزارتخانهٔ دفاع تغییر دادند.

آلبرت اینشتین در سال ۱۹۴۷ (۱۳۲۶) با در نظر گرفتن قدرت‌گیری روزافزون تسلیحات نوین و با نگرانی از عواقب استفاده احتمالی از بمب اتم که به تازگی توسعه یافته بود در بیانیه‌ای معروف اعلام کرد: «من نمی‌دانم در جنگ جهانی سوم چه تسلیحاتی استفاده خواهد شد اما تسلیحات جنگ جهانی چهارم سنگ و چوب خواهد بود.» خوشبختانه از آن جا که هزینه‌های پیش‌بینی‌شدهٔ جنگ جهانی سوم برای بسیاری از دولت‌ها غیر قابل تحمل است در سطح جهانی انگیزهٔ کمی برای آغاز چنین جنگی دیده می‌شود.

با تمام آن چه که گفته شد، پس از پایان جنگ جهانی دوم درگیری‌های غیراتمی محدودی به وقوع پیوستند. جالب توجه است که برخی از افراد مشهور و سیاستمداران از وقوع یک جنگ جهانی دیگر دفاع کرده‌اند. مائو تسه‌تونگ رهبر سابق چین، اردوگاه سوسیالیست‌ها را ترغیب می‌کرد که از جنگ اتمی با ایالات متحده ترسی نداشته باشند زیرا حتی اگر «نیمی از بشریت بمیرند، نیم دیگر زنده خواهند ماند در حالی که امپریالیسم از روی زمین محو شده و تمام جهان سوسیالیست خواهد شد.»





برخی جنگ‌های تاریخ‌ساز

جنگ جهانی اول
جنگ جهانی دوم
جنگ استقلال اسرائیل
جنگ شش روزه
جنگ کره
جنگ ویتنام
جنگ ایران و عراق
جنگ خلیج فارس
جنگ با تروریسم

طولانی‌ترین و کوتاه‌ترین





پیش از سده ۲۰

کوتاه‌ترین جنگ در تاریخ جهان بین انگلیس و زنگبار اتفاق افتاد که گفته می‌شود بین ۳۸ تا ۴۵ دقیقه بیشتر طول نکشید و بریتانیا با ابزار و امکانات خود و بهره بردن از خیانت برخی زنگبارئی‌ها بر این کشور آفریقایی سلطه یافت.

بزرگترین جنگی که تاکنون در تاریخ جهان به ثبت رسیده، مجموعه جنگ‌هایی است که به جنگ‌های صدساله مشهور است. این جنگ‌ها بین انگلستان و فرانسه در میان سالهای ۱۳۳۷ و ۱۴۵۳ اتفاق افتاد.

این جنگ‌ها آنقدر طولانی بود که در مدت زمان جنگ، فرانسه ۵ پادشاه و انگلستان هم ۵ پادشاه مختلف داشت و هر کدام در برخی مناطق پیروز شده و یا شکست می‌خوردند که در نهایت پس از چندین سال، فرانسه پیروز این خصومت شد.





سده ۲۰

در سده بیستم جنگ‌های طولانی کمتر به چشم می‌خورد.

جنگ آمریکا و ویتنام
جنگ ایران و عراق

طولانی‌ترین جنگ‌های سده بیستم به شمار می‌روند.





آمار تلفات
سه جنگ از میان ده جنگی که در طول تاریخ بیشترین تلفات را داشته‌اند در سدهٔ ۲۰ میلادی رخ داده‌اند. بی‌شک دو تا از آن‌ها، جنگ‌های جهانی هستند. سپس جنگ میان چین و ژاپن قرار می‌گیرد (با این حال برخی این جنگ را بخشی از جنگ جهانی دوم فرض می‌کنند). بیشتر دیگر جنگ‌های پرتلفات مربوط به چین یا همسایه‌های آن می‌شود. آمار زیاد تلفات جنگ جهانی دوم به این دلیل سرآمد دیگر جنگ‌ها است که بشر پیشرفت‌های زیادی در فناوری تسلیحات کرده بود و همچنین جمعیت انسان‌ها بسیار بیشتر از سده‌های پیش شده بود. فهرست زیر شامل آمار کشته‌شدگان در جنگ‌ها در اثر قحطی، بیماری و کشتگان در نبرد است.





انواع جنگ
یک درگیری را زمانی می‌توان جنگ نام نهاد که درجه‌ای از مقابلهٔ مسلحانه و استفاده از فناوری‌ها و تجهیزات نظامی توسط نیروهای مسلح به همراه بکارگیری تاکتیک‌های نظامی و تحرک عملیاتی در قالب یک راهبرد نظامی که محدود به پشتیبانی‌های نظامی باشد را شامل شود. مطالعات جنگ توسط نظریه‌پردازان نظامی در طول تاریخ نظامی‌گری به دنبال شناخت فلسفهٔ جنگ بوده و آن را تا حد دانش نظامی تقلیل داده است.

به طور کلی، دانش نظامی نوین پیش از تدوین سیاست دفاع ملی، چندین عامل را برای آغاز یک جنگ در نظر می‌گیرد: عوارض منطقه یا مناطق عملیات، وضعیت لازمی که نیروهای ملی در آغاز جنگ باید به خود بگیرند و نوع جنگی که یگان‌های باید در آن درگیر شوند.

در جنگ‌های متعارف دو طرف به دنبال کاهش توان نظامی طرف مقابل در یک درگیری رو در رو هستند. در این نوع جنگ‌ها که با اعلان جنگ دو طرف به یکدیگر آغاز می‌شوند سلاح‌های اتمی، شیمیایی و بیولوژیک استفاده نمی‌شوند و یا در راستای حمایت از اهداف و مانورهای متعارف نظامی تنها برای تأثیر روانی به نمایش در می‌آیند.

در مقابل، جنگ‌های نامتعارف قرار دارند که دو طرف در آن به دنبال پیروزی نظامی از طریق رضایت اجباری، تسلیم و پشتیبانی مخفیانه از یک طرف درگیری هستند.

جنگ اتمی جنگی است که استفاده از سلاح‌های اتمی در آن در اولویت قرار دارد یا روش اصلی اجبار نیروی مقابل به تسلیم می‌باشد. این در حالی است که در درگیری‌های متعارف نقش سلاح‌های اتمی نقشی تاکتیکی یا راهبردی است.

جنگ داخلی جنگی است که نیروهای متخاصم آن، افراد یک ملت یا نهاد سیاسی هستند و می‌کوشند کنترل آن ملت یا نهاد سیاسی را به دست آورند یا از آن استقلال یابند.

جنگ نامتقارن به نوعی درگیری گفته می‌شود که طرفین آن از حیث توان نظامی در اندازه‌های به شدت متفاوتی قرار دارند. معمولاً در این جنگ‌ها طرفی که از لحاظ توان نظامی ضعیفتر است رو به استفاده از تاکتیک‌های چریکی می‌آورد تا بتواند فاصلهٔ فاحش فناوری و حجم نیروهای خود را با طرف مقابل جبران کند.

آلودگی عمدی هوا در درگیری‌ها یکی از مجموعه فنونی است که به طور کلی به آن‌ها جنگ شیمیایی گفته می‌شود. گاز سمی به عنوان یک سلاح شیمیایی برای اولین بار در طول جنگ جهانی اول استفاده شد و موجب مرگ ۹۱،۱۹۸ نفر و آسیب به ۱،۲۰۵،۶۵۵ نفر شد. پس از آن معاهده‌های بسیاری به منظور منع استفاده از آن به امضای کشورهای مختلف رسید. سلاح‌های شیمیایی غیرمهلک مانند گاز اشک‌آور و اسپری فلفل به طور وسیعی مورد استفاده قرار می‌گیرند و گاهی منجر به مرگ می‌شوند.





محیط جنگ
محیطی که جنگ در آن روی می‌دهد تأثیر مستقیمی بر نوع نبردهایی که در آنجا در می‌گیرد خواهد داشت. هر محیطی نیز دارای عوارض خاصی است. به همین دلیل ارتش‌ها برای جنگیدن در محیط‌ها و عوارض مختلف سربازان خاصی را تربیت می‌کنند. این عوارض شامل موارد زیر می‌شوند:



انواع جنگ‌ها بر اساس هدف:

جنگ پدافندی
جنگ آفندی



انواع جنگ‌ها بر اساس دکترین:

جنگ فرسایشی
جنگ رزمایشی
جنگ چریکی
جنگ سنگری
جنگ شورشی
جنگ ضدشورش



انواع جنگ‌ها بر اساس عوارض زمین:

جنگ جنگلی
جنگ صحرایی
جنگ کوهستانی
جنگ قطبی
جنگ دریایی
جنگ ساحلی
جنگ شهری
جنگ آبی خاکی





اخلاقیات و رفتار در جنگ

رفتار نیروها در جنگ از نظر فردی و یا یگانی به طور قابل ملاحظه‌ای متغیر است. ممکن است در بعضی شرایط نیروها دست به کشتار جمعی، تجاوز جنسی یا نسل‌کشی بزنند. با این حال به طور معمول اخلاقیات نیروها محدود به آفندهای ظاهری و فریب می‌شود که این مسأله خود باعث می‌شود که جنگ‌ها تا حد زیادی قوانین را رعایت کرده و تا حد زیادی نمادین شوند؛ بدین صورت است که شمار تلفات کاهش می‌یابد. در غیر این صورت اگر سربازها با خشم به نفرات دشمن به جنگ آن‌ها می‌رفتند شمار کشته‌ها بسیار بیشتر می‌شد. بنا بر برخی مدارک در طول جنگ جهانی اول موقعیت‌هایی پیش آمد که نیروهای متخاصم دست به تصحیح رفتار خود برای آتش‌بس موقت زدند. برای مثال یک بار که یکی از خمپاره‌های آلمانی اشتباهاً به خطوط بریتانیا اصابت کرد باران گلوله بین دو طرف آغاز شد. سپس یکی از سربازان آلمانی با فریاد از نیروهای بریتانیایی عذر خواست که همین مسأله باعث فروکش گلوله‌باران شد. برای آشنایی با دیگر نمونه‌های عدم تخاصم در جنگ جهانی اول می‌توانید کتاب «خداحافظ به هر آن چه بود» را بخوانید. در این نمونه‌ها به مراتب آتش‌بس‌هایی را می‌بینیم که به قصد بازسازی استحکامات و رسیدگی به زخمی‌ها اتخاذ می‌شدند. در کنار این آتش‌بس‌ها نمونه‌هایی نیز وجود دارد که سربازان از شلیک به سربازان دشمن که در حال استحمام بودند یا قصد دور کردن سربازان زخمی را از میدان نبرد داشتند خودداری کرده‌اند. یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های آتش‌بس در جنگ جهانی اول، آتش‌بس کریسمس است.

شاید تفکیک روانی بین رزمندگان و نیروی نابودگر تسلیحات نوین تأثیر اخلاقیات جنگ را خنثی کند و حضور رزمندگان را در کشتار رزمندگان متخاصم یا غیرنظامیان تسهیل کند. برای نمونه می‌توان به بمباران درسدن در طول جنگ جهانی دوم اشاره کرد. شرایط غیرعادی جنگ می‌تواند افرادی را که به ظاهر عادی به نظر می‌رسند به اعمال وحشیانه وا دارد.





تأثیرات جنگ
ملل عالم بنابر عادت، هزینه‌های جنگ را با دلار، تولید از دست رفته، یا تعداد سربازانی که کشته یا زخمی شده‌اند می‌سنجند. بسیار کم پیش می‌آید که یک تشکیلات نظامی تصمیم بگیرد هزینه‌های جنگ را بر اساس میزان رنج تک تک انسان‌ها اندازه بگیرد. هنگامی که فاکتورهای انسانی در نظر گرفته می‌شوند، شکست روانی همچنان به عنوان یکی از پرهزینه‌ترین مواردی به شمار می‌رود که به واسطه جنگ، تحمیل می‌شود.




بر سربازان

سربازانی که از جنگ بر می‌گردند غالباً از صدمات روانی و فیزیکی مثل افسردگی، اختلال تنش‌زای پس از رویداد، بیماری، جراحت و مرگ رنج می‌برند. در پژوهشی که توسط سرتیپ نیروی زمینی آمریکا به نام اس.ال.ای مارشال در طول جنگ جهانی دوم انجام شد مشخص شد که به طور میانگین تنها ۱۵ تا ۲۰ درصد سربازان پیاده تفنگدار در طول نبردها به دشمن شلیک کرده‌اند. اف.ای لرد در دانشنامه کلکسیون‌داران جنگ داخلی آمریکا اشاره می‌کند که از میان ۲۷٬۵۷۴ تفنگ فتیله‌ای رها شده که در میدان نبرد گتیسبورگ پیدا شده است نزدیک به ۹۰٪ آن‌ها پر بوده‌اند. ۱۲٬۰۰۰ تای آن‌ها بیش از یک بار پر شده بودند، ۶٬۰۰۰ تا بین ۳ تا ۱۰ بار پر شده بودند. این مطالعه این طور بیان می‌دارد که بسیاری از سربازان از شلیک در جنگ خودداری می‌کنند زیرا (بنابر نظر بسیاری از دانشمندان) نوع بشر دارای مقاومت ذاتی نسبت به کشتن هم‌نوع خویش است. مطالعهٔ سوانک و مارچاند بر روی جنگ جهانی دوم نشان داد که پس از گذشت شصت روز از یک نبرد، ۹۸٪ سربازان بازمانده دچار صدمات روانی می‌شوند. صدمات روانی خود را به صورت اختلال تنش‌زای پس از رویداد یا فرسودگی، گم‌گشتگی، اختلال تبدیل، اضطراب، اختلال وسواسی جبری و اختلال شخصیت نشان می‌دهند.

یک دهم نفرات نیروهای آمریکایی بین سال‌های ۱۹۴۲ و ۱۹۴۵ به خاطر اختلالات روانی بستری شدند. بعد از سی و پنج روز از جنگ بدون وقفه، ۹۸٪ آن‌ها درجات مختلفی از اختلالا روانی را نشان دادند.

ضمناً تخمین زده می‌شود که بین ۱۸ تا ۵۴ درصد بازماندگان جنگ ویتنام از اختلال تنش‌زای پس از رویداد رنج می‌برند.

بر اساس سرشماری سال ۱۸۶۰ میلادی (۱۲۳۹)، ۸٪ از مردان سفیدپوست آمریکایی بین سنین ۱۳ تا ۴۳ سال در جریان جنگ داخلی آمریکا کشته شدند. از این میزان ۶٪ در شمال و تقریباً ۱۸٪ در جنوب کشته شده‌اند. این جنگ همچنان به عنوان مرگ‌بارترین درگیری در تاریخ آمریکا به شمار می‌رود که باعث مرگ ۶۲۰٬۰۰۰ نفر شد. تلفات جنگی نیروهای نظامی آمریکا از سال ۱۷۷۵ (۱۱۵۴) تا به حال بالغ بر دو میلیون نفر می‌باشد. از میان ۶۰ میلیون سرباز اروپایی که برای جنگ جهانی اول بسیج شده بودند ۸ میلیون نفر کشته، ۷ میلیون نفر به طور دائم ناقص و ۱۵ میلیون نفر به طور جدی زخمی شدند.

هنگام عقب‌نشینی ناپلئون از مسکو، تعداد کشتگان فرانسوی از بیماری تیفوس بیشتر از نفراتی بود که به دست روس‌ها کشته شدند. فلیکس مرکهام بر این باور است که ۴۵۰٬۰۰۰ نفر در تاریخ ۲۵ ژوئن ۱۸۱۲ (۴ تیر ۱۱۹۱) از رود نمان رد شدند در حالی که تنها ۴۰٬۰۰۰ نفر از آن‌ها برای بازگشت از آن‌جا بار دیگر از آن عبور کردند. میان سال‌های ۱۵۰۰ تا ۱۹۱۴ (از ۸۷۹ تا ۱۲۹۳ خورشیدی) بیماری تیفوس بیشتر از نبرد مستقیم نظامی جان سربازان را گرفته است. اگر نبود پیشرفت‌های علم پزشکی، آمار کشته‌شدگان بر اثر بیماری و عفونت هزاران نفر بیشتر می‌شد. برای مثال در جریان جنگ هفت‌ساله، نیروی دریایی پادشاهی بریتانیا اعلام کرد که از میان ۱۸۴٬۸۹۹ ملوانی که به خدمت گرفته شدند، ۱۳۳٬۷۰۸ نفر بر اثر بیماری مردند یا مفقودالاثر شدند.

تخمین زده می‌شود که در میان سال‌های ۱۹۸۵ و ۱۹۹۴ (۱۳۶۴ تا ۱۳۷۳) هر ساله ۳۷۸٬۰۰۰ نفر به خاطر جنگ کشته شده‌اند.





بر شهروندان

بسیاری از جنگ‌ها همراه با خود تقلیل جمعیت چشمگیر و نابودی زیرساخت‌ها و منابع (که می‌تواند منجر به قحطی، بیماری و مرگ شهروندان شود) را به همراه داشته‌اند. شهروندانی که در مناطق جنگی زندگی می‌کنند در معرض بی‌رحمی‌های جنگ همچون کشتار جمعی قرار می‌گیرند. بازماندگان آن‌ها نیز به احتمال زیاد دچار آثار ثانویه روانی می‌شوند که به خاطر مشاهده نابودی‌های جنگ می‌باشد. برای مثال در طول جنگ سی‌ساله در اروپا جمعیت ایالت‌های آلمانی ۳۰٪ کاهش پیدا کرد. تخمین زده می‌شود که ارتش سوئد به تنهایی ۲٬۰۰۰ قلعه، ۱۸٬۰۰۰ روستا و ۱٬۵۰۰ شهر را که معادل یک سوم شهرهای آلمان بود را نابود کردند.

تخمین‌هایی که برای تلفات جنگ جهانی دوم زده می‌شود متنوع است اما بسیاری بر این باورند که ۶۰ میلیون نفر بر اثر این جنگ جان باخته‌اند. از میان آن‌ها ۲۰ میلون نفر سرباز و ۴۰ میلیون نفر شهروند غیرنظامی بوده‌اند. اتحاد جماهیر شوروی ۲۷ میلیون نفر را در جریان جنگ از دست داد که این میزان تقریباً به اندازه نیمی از کشتگان این جنگ است. از آن جا که بسیاری از کشتگان را افراد جوان تشکیل می‌دادند، جمعیت پس از جنگ شوروی ۴۵ تا ۵۰ میلیون نفر کمتر از چیزی بود قبل از جنگ برای آن سال‌ها تخمین زده می‌شد. بیشترین آمار مرگ و میر در یک شهر معادل ۱٬۲۰۰٬۰۰۰ نفر در جریان محاصره ۸۷۲ روزهٔ لنین‌گراد بود.





بر اقتصاد

بعد از آنکه جنگی پایان می‌یابد، ملل مغلوب مجبور به پرداخت غرامت جنگی به ملل پیروز می‌شوند. گاهی اوقات هم سرزمین‌هایی از ملل شکست‌خورده گرفته شده و به کشورهای پیروز واگذار می‌شود. برای نمونه، سرزمین آلزاس لورن چندین بار بین فرانسه و آلمان در موارد گوناگون معامله شد.

عموماً جنگ ارتباط مستقیمی با اقتصاد دارد به طوری که بسیاری از جنگ‌ها به شکل کلی یا جزئی به خاطر مسائل اقتصادی شروع شده‌اند که برای مثال می‌توان به جنگ داخلی آمریکا اشاره کرد. در برخی موارد جنگ باعث شده که اقتصاد یک کشور رو به بهبود برود (باور عمومی بر آن است که جنگ جهانی دوم اقتصاد آمریکا را از رکود بزرگ نجات داد). اما در بسیاری از موارد همچون جنگ‌های لویی چهاردهم، جنگ‌های فرانسه و پروس و جنگ جهانی اول، نابودی اقتصاد کشورهای دیگر هدف اصلی طرفین بوده است. دخالت روسیه در جنگ جهانی اول چنان ضربه‌ای به اقتصاد این کشور وارد آورد که حکومت تزاری را با خطر سقوط حتمی مواجه ساخت و کمک زیادی به انقلاب ۱۹۱۷ روسیه کرد.


keywords : دانلود،سحر دانلود،دانلود برنامه

ؤ جنگ

جنگ وضعیتی از نزاع خشونت‌بار درازمدت و گسترده است که شامل دو یا تعداد بیشتری از گروه‌های انسانی می‌شود که عموماً تحت فرمان حکومت هستند. جنگ به منظور حل مناقشات سرزمینی و سایر ستیزها، به عنوان جنگ تهاجمی به قصد فتح سرزمینی یا غارت منابع، به عنوان دفاع ملی یا به منظور فرونشاندن فعالیت‌های جدایی‌طلبانهٔ بخشی از ملت انجام می‌شود.

از زمان انقلاب صنعتی، مرگبار بودن جنگ به شیوه نوین پیوسته افزایش یافته‌است. تلفات جنگ جهانی اول بیش از ۴۰ میلیون و تلفات جنگ جهانی دوم بیش از ۷۰ میلیون نفر بود.






با این وجود عده‌ای باور دارند که مرگ‌های واقعی بر اثر جنگ در مقایسه با سدهٔ گذشته کاهش یافته‌است. لاورنس اچ. کیلی، استاد دانشگاه در دانشگاه ایلینوی، در «جنگ پیش از تمدن» محاسبه کرده‌است که %۸۷ از جوامع قبیله‌ای سالانه بیش از یک بار را در حال جنگ بوده‌اند و تقریباً %۶۵ از آنها به طور دائم در حال جنگیدن بوده‌اند. آمار برخوردهای متعدد رودررو که از ویژگی‌های جنگ‌های محلی است، نرخ تلفاتی بالغ بر %۶۰ جنگجویان را در مقایسه با %۱ از جنگجویان در جنگ معمولی مدرن بدست می‌دهد.

استفن پینکر با این موضوع موافق است و می‌نویسد که «در خشونت قبیله‌ای، رویارویی‌ها مکررتر، درصدی از مردان جمعیت که می‌جنگیدند بیشتر و نسبت تعداد مرگ به هر پیکار بالاتر بود».جرد دیاموند در کتاب‌هایش «تفنگ هاً،»اسلحهٔ میکروب و فولاد«و»شامپانزه سوم" که مفتخر به دریافت جایزه گردیده‌اند، شواهد جامعه شناسی و انسان شناسی برای ظهور جنگ گسترده مدرن در نتیجهٔ پیشرفت‌ها در تکنولوژی و شهرهای مستقل ارائه می‌کند. ظهور کشاورزی، منجر به افزایش معنی داری در تعداد افرادی که یک ناحیه می‌تواند تامین کند نسبت به جوامع شکارچی-جمع آوری کننده گردید که به توسعهٔ طبقات ویژه‌ای همچون سربازان یا سازنندگان سلاح انجامید. از سوی دیگر، درگیری‌های قبیله‌ای در جوامع شکارچی-گردآور معمولاً به جای پیروزی‌های سرزمینی یا برده داری منجر به قتل‌عام دسته جمعی دشمنان (شاید غیر از زنان در سن باروری) می‌شد. احتمالاً به خاطر آنکه تعداد افراد شکارچی-جمع کننده کفاف تاسیس امپراتوری را نمی‌داد.




ایدئولوژی مذهبی و سیاسی

خشونت مذهبی نظریه پردازان مذهبی و سیاسی عامل خشونت‌های غیر شخصی در طول تاریخ بوده‌اند.ایدئولوگ‌ها معمولاً به غلط دیگران را به خشونت متهم می‌کنند، مانند تهمت بسیار قدیمی خون آشامی به یهودیان، اتهامات قرون وسطایی به زنان در مورد جادوگری، کاریکاتورهایی از مردان سیاه پوست که آنها را به صورت «وحشی‌های خشن» به تصویر می‌کشید و منجر به این شد که توجیهی برای قوانین جیم کرو در اواخر قرن ۱۹ در آمریکا فراهم آورد و اتهامات عصر جدید به مالکین مراکز نگهداری روزانه و دیگران مبنی بر آزار و اذیت با آداب شیطان پرستانه.هم پشتیبانان و هم مخالفان جنگ علیه تروریسم در قرن ۲۱ام به آن به عنوان جنگی ایدئولوژیک و مذهبی می‌نگرند.ویتوریو بوفاچی دو مفهوم متفاوت امروزی را از خشونت توصیف می‌کند، یکی «عقیدهٔ مینیمالیستی» از خشونت به عنوان عمل عمدی نیروی افراطی یا ویرانگر و دیگری «مفهوم مشروح» که شامل نقض حقوق از جمله لیست بلندی از نیازهای انسانی می‌شود.

مخالفان نظام سرمایه داری بر این نکته پافشاری می‌کنند که خشونت در ذات نظام سرمایه داری است. آنها باور دارند که مالکیت خصوصی، بهره و سود تنها به این دلیل دوام می‌آورند که خشونت پلیس از آنها دفاع می‌کند و همچنین اینکه اقتصادهای سرمایه داری به جنگ برای گسترده شدن نیازمندند.آنها ممکن است از عبارت «خشونت ساختاری» برای توصیف روشهای نظام مندی که نظام اجتماعی یا نهاد فرضی افراد را با جلوگیری از ارضای نیازهای اولیه‌شان به آهستگی می‌کشد، برای مثال مرگ‌هایی ناشی از بیماری‌ها به خاطر نبود دارو.طرفداران بازار آزاد استدلال می‌کند که دخالت خشونت بار قوانین حکومتی در بازارها منشا بسیاری از مشکلاتی است که مخالفان نظام سرمایه‌داری به خشونت ساختاری نسبت می‌دهند فرانتس فانون خشونت کلونیسم استعمارگرایی را به نقد کشید و درموذد پاسخ به خشونت در «قربانیان استعمار» نوشت. در طول تاریخ، بیشتر ادیان و افرادی مانند ماهاتما گاندی پند داده‌اند که افراد قادر به نابود کردن خشونت و تنظیم جوامعی از طریق روش‌هایی غیر خشونت بار هستند. خود گاندی یکبار نوشت: «جامعه‌ای که بر اساس روش‌های کاملاً غیر خشونت بار تنظیم و هدایت شود ناب ترین آنارشی خواهد بود». نظریه پردازان مدرن سیاسی که نظرات مشابهی دارند شامل طیفی از صلح طلبان اراده گرا، همزیستی طلبان، آنارشیست‌ها و طرفداران آزادی فردی است.




سلامت و پیشگیری
مرکز کنترل بیماری و پیشگیری (CDC) خشونت را اینگونه تعریف می‌کند«صدمه‌ای که به طور عمدی وارد شده باشد» که شامل ضرب و جرح، همچنین «دخالت‌های قانونی و آسیب به خود» می‌شود.مرکز بهداشت جهانی (""WHO) در اولین «گزارش جهانی در مورد خشونت و سلامت» خشونت را تحت عنوان «استفادهٔ عامدانه از نیروی جسمی یا قدرت، به صورت تهدید آمیز یا واقعی، علیه خود، دیگری یا گروه یا جامعه‌ای، که موجب آسیب، مرگ، آسیب روانی، عقب افتادگی رشد یا محرومیت می‌شود یا احتمال این رخدادها را بسیار بالا می‌برد» WHO تخمین می‌زند که هر سال تقریباً ۱٫۶ میلیون زندگی در سراسر جهان به خاطر خشونت از دست می‌رود. خشونت در میان عوامل پیشرو در دلایل مرگ برای افراد ۴۴-۱۵ به خصوص مردان است. تخمین‌های اخیر پیرامون قتل سالانه در کشورهای گوناگون شامل موارد ذیل می‌شود:۵۵۰۰۰ قتل در برزیل، ۲۵۰۰۰ قتل در کمبیا، ۲۰۰۰۰ قتل در آفرقای جنوبی، ۱۵۰۰۰ قتل در مکزیک، ۱۴۰۰۰ قتل در ایالات متحده آمریکا، ۱۱۰۰۰قتل در ونزوئلا، ۱۶۰۰ قتل در جامائیکا، ۱۰۰۰ قتل در فرانسه، ۵۰۰ قتل در کانادا، ۳۰۰ قتل در شیلی.



تحلیل خشونت
از زاویهٔ اثرپذیری و اثرگذاری

از زاویهٔ اثرپذیری و اثرگذاری می‌توان خشونت را به چند دسته تقسیم نمود:

فاعل خشونت می‌ورزد اما این رفتار، از جانب مفعول خشونت تفسیر نمی‌شود با این وجود مفعول از آن آسیب می‌بیند.
فاعل خشونت می‌ورزد اما این رفتار، از جانب مفعول نه خشونت تفسیر می‌شود و نه مفعول از آن آسیب نمی‌بیند.
فاعل خشونت می‌ورزد اما مفعول با اینکه آن را خشونت تفسیر می‌کند، از آن آسیبی نمی‌بیند.
فاعل خشونت می‌ورزد و مفعول نیز آن را خشونت تفسیر می‌کند و از آن آسیب می‌بیند.
فاعل خشونت نمی‌ورزد اما این رفتار از سوی مفعول خشونت تفسیر می‌شود.




از نظر شکل بروز

از نظر شکل بروز نگاهی دیگر رفتار خشونت آمیز را می‌توان به سه دسته تقسیم نمود:

خشونت عریان
خشونت پنهان
خشونت نمادین



از نظر سطح آگاهی

از نظر سطح آگاهی فاعل هنگام اقدام به خشونت، می‌توان رفتار خشونت آمیز را به سه دسته تقسیم نمود:

خشونت آگاهانه
خشونت ناآگاهانه
خشونت ناخواسته



از نظر کیفیت آسیب‌پذیری

خشونت‌ها را می‌توان از زاویهٔ کیفیت آسیب نیز به دو دسته تقسیم کرد:

خشونت روانی (روحی)
خشونت تنانی (جسمانی)

البته هیچگاه مرز کاملاً ْ‌مشخصی میان این دو نوع خشونت وجود ندارد.



شکنجه
شکنجه بر اساس ماده یکم کنوانسیون منع شکنجه سازمان ملل متحد (۱۹۸۴) اینطور تعریف می‌شود: هر عملی که به واسطهٔ آن و تعمدا درد و رنجی شدید، خواه جسمی یا روحی، بر فرد اعمال شود، آن هم برای اهدافی چون کسب اطلاعات یا اعتراف گیری از او یا از یک شخص ثالث، یا با هدف تنبیه او به دلیل انجام عملی که او یا شخص ثالثی مرتکب شده، یا مظنون به ارتکاب آن است، یا با هدف ارعاب و واداشتن او یا شخص ثالث (به انجام کاری)، و بنابر دلایل تبعیض آمیز از هر نوع [شکنجه محسوب می‌شود]، به ویژه هنگامی که چنین درد و رنجی از سوی یک مقام یا فرد دیگری برخوردار از سمتی رسمی یا به تحریک یا رضایت یا قبول وی اعمال شده باشد. شکنجه شامل درد و رنجی که صرفا منبعث از احکام قانونی یا ذاتی این احکام و یا بخشی از آن‌ها باشد، نیست.




تاریخچه شکنجه

در طول تاریخ، عنصر شکنجه از جمله مهم‌ترین وسایل ایجاد رعب و وحشت در میان مردم از حکومت‌ها و نظام‌های مختلف جامعه بشری بوده که هنوز هم این روش‌های قرون وسطائی در برخی کشورهای جهان ادامه دارد.

در دوران جمهوری رم، گواهی برده قبل از شکنجه ارزشی نداشت و آن برده ابتدا حتماً باید شکنجه می‌گشت تا در زیر شکنجه به واقعیت اعتراف کند و بعد ممکن بود از شهادتش در دادگاه استفاده شود.

پیامبران و افراد مورد احترام مذهبی مشهوری از جمله در دین مسیحیت عیسی مسیح، مریم مجدلیه و در دین اسلام سمیه دختر خباب (اولین شهید اسلام/ مادر عمار) و یاسر پسر عمار (دومین شهید اسلام/ پدر عمار) از دیگر قربانیان شکنجه هستند.

در تاریخ ایران می‌توان از مازیار، بابک خرمدین، محمد علی رجایی، محمد کامرانی نام برد که در طول زندگیشان مورد شکنجه قرار گرفتند.

در طول تاریخ، فلاسفه و دانشمندان مشهوری از جمله ارسطو، گالیله و فرانسیس بیکن از مشهورترین قربانیان شکنجه دولتی هستند که توسط نظام‌های وقت و بعضا توتالیته مذهبی و در دادگاه‌های قرون وسطائی به زیر دستگاه شکنجه سپرده می‌شدند.

در دوران فرمانروایی مطلق کلیسای کاتولیک در اروپا، بسیاری در دادگاه‌های تفتیش عقاید متهم به ارتداد، شرک و جادوگری می‌شدند. این افراد ابتدا محکوم به تحمل شکنجه و نهایتا اعدام به صورت‌های بسیار غیر انسانی می‌گشتند.
نهایتا پاپ ژان پل دوم، با تایید دوره مشهور به «جنایات کلیسا» برای نخستین‌بار در تاریخ کلیسای کاتولیک، با «اشتباه» خواندن بیش از یکصد عمل کلیسا در آن دوران، از قربانیان شکنجه و مردم جهان عذرخواهی کرد.




اعدام
اِعدام نوعی کیفر و مجازات و به عبارتی دیگر اشد مجازات برای محکوم است. این کیفر یکی از موارد پیش بینی شده در قانون برخی کشورهاست که در آن به حکم قانون و بر اساس حکم دادگاه -عمومی، جنایی، نظامی و غیره- زندگی یک انسان سلب می‌شود.عربستان سعودی، چین، آمریکا، عراق و ایران دارای بالاترین آمار اعدام در جهان هستند.



در کشورهای گوناگون

درگذشته اعدام در کشورهای بسیاری از جهان انجام می‌شد. امروزه اما تعداد زیادی از کشورها این روش مجازات را برچیده‌اند و یا کمتر آن را به اجرا در می‌آورند. فشارهای افکار همگانی و سازمان‌های مدافع حقوق بشر در کاهش صدور مجازات اعدام و یا کنار گذاشتن آن دخیل بوده‌اند. بعضی کشورهای جهان از راه برگزاری همه‌پرسی، اعدام را از قوانین قضایی خود برداشته‌اند.

در میان کشورهای صنعتی و پیشرفته جهان، تنها ایالات متحده و ژاپن به اجرای اعدام ادامه داده‌اند. در آغاز سال ۲۰۱۳ میلادی، تعداد ۱۳۰ نفر در ژاپن در فهرست اعدام بودند. ژاپن این افراد را در گروه‌های چندنفره اعدام می‌کند و اجرای این مجازات در میان بیش از ۸۰ درصد مردم آن کشور هوادار دارد.



مخالفین و منتقدین اعدام

دهم اکتبر روز جهانی مبارزه برای لغو اعدام است.




اعدام از دیدگاه اسلام

در دین اسلام جزای قتل قصاص است. سوره بقره ایه ۱۷۸ در حقوق اسلامی (وبخصوص حقوق ایران) می‌توان بجای اعدام از مجازاتهای سالب حیات نیز استفاده کردکه به بخشهای مختلفی قابل تقسیم است: حقوق دانان ایرانی غالباً به جای لفظ اعدام، در مواردی که شخصی بواسطه کشتن دیگری به مجازات سلب حیات محکوم شده، از لفظ قصاص استفاده می‌کنند. لفظ اعدام در نزد حقوقدانان ایران، مجازاتی است که جهت جرایمی چون محاربه و... بکار می‌رود. از نظرشکلی شاید شیوه اجرای قصاص و اعدام یکسان باشد اما تفاوت مهم این دو را می‌توان در مواردی چون قابل گذشت بودن قصاص در قتل عمد و غیر قابل گذشت بودن اعدام در مواردی همانند محاربه جستجو کرد. بعنوان نمونه اگر شخصی مرتکب قتل شخص دیگری شود که در دادگاه قابل اثبات باشد وی به قصاص محکوم می‌گردد که بر سه بخش است که انتخاب هر یک جزو حقوق خانواده مقتول می‌باشد. انتخاب نخست بخشش فرد قاتل و گذشت (عفو)، انتخاب دوم دریافت دیه و انتخاب سوم سلب حیات از قاتل (اعدام) است.




انواع اعدام

دار زدن
تیرباران
سوزاندن در آتش
زنده به گور کردن
سر بریدن
سنگسار
اتاق گاز
تزریق سم
خفه کردن
صندلی الکتریکی
گیوتین
شمع آجین



گردن‌آویزی
گردن‌آویزی عمل شکنجه و اعدام به وسیله انداختن یک تایر لاستیکی پر از بنزین به دور سینه و بازوان قربانی و آتش زدن آن است. تا ۲۰ دقیقه طول می‌کشد تا قربانی بمیرد و در طی آن دچار سوختگی‌های شدید می‌شود.




در آفریقای جنوبی

این عمل در جریان آشوب‌های سیاهان آفریقای جنوبی در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ به روش رایجی برای زجر کش کردن تبدیل شد. اولین مورد ثبت شدهٔ آن در ۲۳ مارس ۱۹۸۵ قتل هنگامی رخ داد که هواداران سیاه کنگره ملی آفریقا یک عضو سیاه شورا را که متهم به همکاری با سفیدها بود کشتند.

محکومیت به گردن‌آویزی گاهی توسط «دادگاه‌های خلق» برپاشده در شهرک‌های سیاه به منظور اعمال نظام قضایی آنها علیه «مجرمین متهم» اجرا می‌شد. این اقدامات معمولاً به نام کنگره ملی آفریقا انجام می‌شد. حتی وینی ماندلا، همسر وقت نلسون ماندلای زندانی، و از اعضای ارشد کنگره بیانیه‌هایی در تایید استفاده از آن صادر کرد.کنگره ملی آفریقا رسماً این عمل را محکوم کرد.



خفه کردن
به عملی که با گرفتن گلو قربانی موجب نرسیدن خون به مغز یا نرسیدن هوا به ریه‌ها می‌شود خفه کردن گویند.


keywords : دانلود،سحر دانلود،دانلود برنامه

ارتش صلح...
ما را در سایت ارتش صلح دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : peacearmyo بازدید : 113 تاريخ : چهارشنبه 28 فروردين 1398 ساعت: 9:10